اکرم حصاری مربی جوان و خندهرویی است که از ۱۲ سالگی والیبال را به صورت جدی شروع کرده است. در دوران ورزشیاش موفقیتهای زیادی کسب کرده و حدود ۱۵ سال است که به کسوت مربی درآمده است.
تاکنون مربی تیمهای زیادی، از جمله: تیم بانک ملی، شرکت برق و... در ردههای سنی مختلف بوده است و در چند ساله اخیر در کنار مربیگری برای تیمهای مختلف، مربیگری تیم ناشنوایان مشهد را هم به عهده گرفته است و با جدیت و پشتکارش باعث شده است این تیم دوباره جانی تازه بگیرد و اعضای تیم نیز باانگیزه بیشتری تمریناتشان را ادامه دهند.
این را وقتی فهمیدیم که با آنها گفتگو کردیم، وقتی که حرف مشترکشان حضور مربی دلسوز بود. بهانه ما برای رفتن به سالن زنده یاد حاج یونس حمیدی (واقع در دانشجوی ۱۱) محل تمرین تیم و آشنا شدن با این مربی و تیمش، موفقیتهایی است که در چند سال گذشته در المپیاد ورزشی محلات مشهد به دست آوردهاند و برنامههایی که برای آینده دارند.
اکرم حصاری در معرفی خودش خیلی خلاصه میگوید علاقه از کودکی به این رشته باعث شده که والیبال را انتخاب کند و ادامه دهد. وقتی از او در مورد مربیگری تیم ناشنوایان و اینکه چرا این تیم را انتخاب کرده است، میپرسم با خنده میگوید: راستش من خودم تیم را انتخاب نکردم بلکه پیشنهادی بود که از طرف هیئت ورزشی ناشنوایان به من داده شد و من با کمی نگرانی قبول کردم. آن هم به این شرط که به صورت امتحانی مدتی را در کنار تیم باشم و بعد اگر توانستم، با من قرارداد ببندند.
او ادامه میدهد: در اولین جلسه تمرین جذب معصومیت آنها شدم و از همان جا تصمیم گرفتم در کنارشان باشم و ارتباط دوستانهای داشته باشم. اکرم با اشاره به تجربه پنج سال کار با بچههای ناشنوا میگوید: متوجه شدم در اولین گام برای اینکه در کنارشان باشم، برقراری ارتباط عاطفی و روحی است. آنها اصولا اعتماد به نفس پایینی دارند، به دلیل اینکه محیط خانواده و اجتماع این را به آنها القا کرده است و آنها تقریبا خیلی اهل ارتباط نیستند و من در این چند ساله با تلاش فراوان توانستم ارتباط خوبی با آنها برقرار کنم و خدا را شکر در این راه موفق بودهام.
در اولین جلسه تمرین جذب معصومیت آنها شدم و از همان جا تصمیم گرفتم در کنارشان باشم
این مربی در ادامه میگوید: گام دوم و اساسی که برداشتم این بود که سعی کردم بچههای ناشنوا را اجتماعی کنم، طوری که با بچههای دیگر ارتباط بگیرند و برای این کار معمولا آنها را در تمرینات آزاد و یا در مسابقات در کنار و مقابل بچههای شنوا قرار میدادم.
هدفش از این کار را بالا رفتن اعتماد به نفس شاگردانش عنوان میکند و اینکه به آنها ثابت کند که به لحاظ توانایی هیچ تفاوتی با بچههای شنوا ندارند و در این باره میگوید: این روش خیلی خوب جواب داد و باعث اعتماد به نفس در بچهها شد.
وقتی در مورد ارتباط کلامی با بچهها، هنگام تمرین میپرسم میگوید: شروع کار سخت بود، ولی از آنجایی که آنها لب خوانی بسیار خوبی دارند معمولا خیلی خوب متوجه میشدند.
نگار خداوند حس فهم آنها را بیشتر کرده است و از طرفی خدا را شکر بیشتر اعضای تیم بیست نفره ما نیمه شنوا هستند و تعداد اندکی هستند که ناشنوایی کامل دارند. من هم در این سالها زبان اشاره را دست و پا شکسته از آنها یاد گرفتهام و تقریبا مشکلی موقع تمرین نداریم.
او ادامه میدهد: متاسفانه به دلیل سخت بودن کار، مربیها برای بیشتر اوقات با این بچهها تفریحی تمرین کردهاند، ولی من، چون مربی سختگیری هستم، سعی کردهام به آنها بفهمانم که میتوانند جدی تمرین کنند و حرفهای شوند، برای همین مثل بچههای عادی با آنها برخورد میکنم، با این تفاوت که زمان بیشتری برای یادگیری آنها میگذارم.
اکرم حصاری با خوشحالی میگوید: استقبال بچهها روز به روز بیشتر میشود و طبق گفته بچههای قدیمی، چون در گذشته از طرف مربیها به آنها توجه نمیشده است، از والیبال زده شده بودند که در حال حاضر دوباره انگیزه پیدا کردهاند و کار را به صورت جدی دنبال میکنند و دوستهای دیگرشان را هم با خود آوردهاند. حدود یک سال و نیم است که تلاش کردهام بچههای جوانتر را جذب کنم که هنوز در حال آموزش و تمرین هستند.
حصاری به مشکلات بچهها اشاره میکند و میگوید: متاسفانه دوری راه یکی ازمشکلات اساسی بچههاست. معمولا خانواده های این بچهها سخت گیرتر هستند و دوست ندارند فرزندشان به تنهایی بیاید و از طرفی، چون ما فقط یک تیم والیبال ناشنوایان در مشهد داریم، بچهها از همه جای شهر میآیند و برای بیشتر آنها این مسیر دور است. البته چندین بار درخواست سرویس برای بچهها را به هیئت دادهایم، ولی هنوز اتفاقی نیفتاده است.
او ادامه میدهد: ما فقط هفتهای یک روز تمرین داریم و این خیلی کم است و ما این درخواست را هم دادهایم که تعداد روزهای تمرین را بیشتر کنند و سالن را بیشتر در اختیار ما بگذارند، ولی هنوز اقدامی صورت نگرفته است. قطعا اگر تعداد روزهای تمرین بیشتر شود نتیجه بهتری خواهیم داشت.
این مربی جوان در بخشی از صحبتهایش از شهرداری درخواست دارد که در صورت امکان، یکی از سالنهای ورزشی مرکز شهر را در اختیار آنها بگذارند تا هم به مسیر اعضای تیم ناشنوایان نزدیک باشد و هم بتوانند روزهای بیشتری تمرین کنند.
برگزاری مسابقات و المپیاد ورزشی در سطح مناطق و شهر از طرف شهرداری اتفاق خوبی است که در چند سال گذشته رخ داده است. صورت گرفته است. این را حصاری میگوید و ادامه میدهد: شهرداری مشهد که مسئول برگزاری مسابقات است خیلی خوب کار کرده.
ما در رشته والیبال، چون رده سنی داریم، تعدادی از بچهها را در گروه ۲۰ تا ۳۰ سال و عدهای راه هم در گروه سنی زیر ۲۰ سال در کنار ورزشکاران شنوا قرار میدهم که عقب نمانند و اعتماد به نفسشان بیشتر شود.
او خاطرنشان میکند: خوشبختانه از زمانی که مسابقات محلات برگزار میشود، انگیزه بچهها نیز بیشتر شده است. بچهها امسال در مسابقات محلی خیلی خوب ظاهر شدند، آنها بازی مهمشان را با تفاوت دو امتیاز واگذار کردند و آن هم ضعف در تکنیکشان نبود، بلکه اعتماد به نفسشان ضعیف بود که باعث شد تسلیم شوند.
مربی تیم والیبال بانوان ناشنوا اضافه میکند: سختترین بخش کار با بچههای ناشنوا هنگام مسابقات است، چون آنها صدای مرا نمیشنوند خیلی اذیت میشوم. برای ارتباط باید از زبان اشاره استفاده کنم و بچهها نمیتوانند همزمان هم بازی کنند و هم به من توجه کنند؛ البته آنها، چون نمیشنوند خیلی دید و تمرکز بیشتر و بهتری دارند، ولی باز هم کار سخت است.
حصاری در خصوص مسابقات در پیش رو میگوید: در آذر ماه مسابقات کشوری ناشنوایان در تهران را داریم که در حال آماده کردن تیم برای اعزام به این مسابقات هستیم.
او یادآور میشود: دو سال پیش بچهها در مسابقات کشوری مقام چهارم را به دست آوردند و این نسبت به سالهای پیش از آن که در اولین بازیها حذف میشدند، پیشرفت خوبی بوده است و امیدوارم امسال بچهها مقام بهتری را در مسابقات کشوری به دست آورند.
به همین خاطر، وقتی نزدیک مسابقات هستیم بیشتر تمرین میکنیم و تمرین را از هفتهای یک جلسه به سه جلسه افزایش میدهیم که خدا را شکر هیئت نیز با ما همکاری میکند و سالن در اختیار ما میگذارد.
حصاری در انتهای صحبتش از انگیزهای که به تیم تزریق شده میگوید: اتفاق خوبی که این روزها انگیزه ما را بیشتر کرده است، حضور خانم عباسنیا، عضو هیئت ورزشی است که ایشان خودشان در رشته والیبال فعالیت میکنند و به ما قول دادهاند امکانات بیشتری در اختیار بچههای ناشنوا در این رشته بگذارد. از طرفی هم قرار است بین بچههای نوجوان و جوان در سطح استان استعدادیابی شود و به صورت جدی و گسترده جذب بازیکنهای جوان را داشته باشیم و من همین جا از ایشان تشکر میکنم.
قرار است بین بچههای نوجوان و جوان در سطح استان استعدادیابی شود
سراغ نرگس عبدیبهار، یکی از بازیکنان قدیمی کمشنوای تیم والیبال ناشنوایان میروم. او میگوید: به دلیل کار زیاد نمیتوانستم در کلاس شرکت کنم و فقط برای صحبت با شهرآرامحله آمدهام تا حرفهای دلم را بزنم.
دل پری دارد و باعجله صحبت میکند: ۱۷ سال است والیبال بازی میکنم که چهار سال آن با خانم حصاری بوده است. باید بگویم که هیچ توجهی از طرف هیئت ورزشی به ما نمیشود. دوری راه بچهها را اذیت میکند، در گذشته سرویس داشتیم، ولی چند سالی است که دیگر سرویس نداریم. ما با کمبود وقت سالن و امکانت ورزشی از قبیل توپ و... مواجه هستیم، ما به اردو آمادهسازی داریم.
او با بغضی که دارد ادامه میدهد: من نتوانستم آن طور که دوست داشتم در این رشته پیشرفت کنم و حرفهای شوم و علتش رسیدگی نکردن و کم توجهی مسئولان است. چرا با اینکه بچهها آمادگی مسابقه را داشتند باید به خاطر کمبود بودجه نتوانند در مسابقات کشوری شرکت کنند؟!
وقتی از او میپرسم چرا هنوز برای تمرین به سالن میآیی میخندد و میگوید: من عاشق والیبال هستم و در این چند سال اخیر به عشق مربیام سالن میآیم. او از مربیان چند سال گذشته گلایه دارد و میگوید: آنها به صورت تفننی به سالن میآمدند و اصلا به بچهها توجه نمیکردند، ولی خانم حصاری در این چند سال برای والیبال ناشنوایان خیلی زحمت کشیده است.
مریم شیخنیا، ۱۷ ساله و کمشنواست. او تازه کنکورش را داده و از بازیکنان تازه نفس و جوان است که یک سال و نیم میشود عضو تیم والیبال ناشنوایان است. او میگوید: من علاقه زیادی به والیبال دارم و خانواده هم حمایتم میکنند و تمام تلاشم را میکنم روزی عضو تیم ملی شوم.
او در مورد مربیاش میگوید: خانم حصاری خیلی خوب با ما کار میکنند و این باعث ایجاد انگیزه در من شده است که روزشماری کنم تا به پنجشنبه و روز و لحظه تمرین برسم.
مینا بهرامی، پیشکسوت والیبال ناشنوایان است، سابقه ۲۵ ساله در والیبال دارد و مقامهای زیادی را در طول این سالها به دست آورده است. او کاملا ناشنواست و با زبان اشاره شروع صحبت میکند: حدود ۲۰ سال پیش توجه خوبی به بچهها میشد، معمولا سرویس رفت و آمد داشتیم، تمرینات جدی انجام میشد و اردوی تیمی جزئی از برنامهها بود.
یادم هست در آن سالها تیم ما در مسابقات مختلف، مقامهای زیادی به دست میآورد، ولی متاسفانه چند سالی است که دیگر رسیدگی نمیشود و این باعث دلسردی بچهها شده است. او میگوید: تنها انگیزه من حضور خانم حصاری است، او خیلی خوب با بچهها تمرین میکند، قبل از ایشان مربیان مدام در حال رفت و آمد بودند. ولی تا زمانی که به نیازهای بچهها رسیدگی نشود والیبال ناشنوایان مشهد ضعیف باقی میماند.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۵ شهریور ۹۵ در شماره ۲۰۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.